اولین دلیلی که شما می توانید به همسرتان شک کنید دروغ است. همسرتان مدام به شما دروغ می گوید البته لازم به ذکر است که هر دروغی را نمی توان به عنوان آغاز خیانت تلقی کرد. دروغ هایی که برای دیر آمدن به منزل، پاسخ ندادن به تلفن ، در جلسه های پیاپی به سر بردن، مسافرت های مداوم کاری، خوشحالی بی دلیل ، عوض شدن ذائقه همسرتان، بی میل در رابطه زناشویی، بی میلی در صحبت کردن با همسر یا فرزندان، بی میلی برای شرکت در مهمانی ها،ارجح دانستن تنها بودن در منزل مثلن ایام نوروز، ارجح دادن محیط بیرون به منزل ، کسل و بی حوصله بودن در برابر شما و فرزندان، فراموش کردن لذات و تفریحات گذشته ...اهان یه چیز دیگه کیک وترشی وچیزای دیگه اوردن به این عنوان که همکارم محسن داده.غر زدن وناراضی بودن از زندگی.بی تفاوت شدن در مورد وسایل منزل .واز همه مهمتر حساس شدن به گوشییش همش در حال چت ووقتی معترضی میگه دارم بازی میکنم برای مغز مفیده واز الزایمر جلوگیری میکنه.
همسر شما به دنبال به دست آوردن لذت جدیدی در رابطه جنسی، عشق، زندگی ، فضای خانه، شورش علیه محدودیت هایی که شما برای او خلق کرده اید، می باشد .
ادامه مطلب ...
نشخوار ذهنی به فکر کردن بیش از حد به اتفاقات گذشته، حال یا آینده به همراه قضاوت کردن خود یا تجزیه و تحلیل بی فایده گفته میشود.
تمامی انسانها در زمانهای مختلفی از زندگی با نشخوار ذهنی روبرو میشوند اما در صورتی که این اتفاق هرروز و برای مدت طولانی تکرار شود موجب اختلالات روانی و مشکلات بسیاری میشود.
نشخوار ذهنی فرایندی است که در طی آن افکار مزاحم و اغلب منفی به ذهن فرد حمله میکنند. این اتفاق ممکن است به دلایل مختلفی بیفتد اما بیشتر مواقع به عنوان پاسخی برای کاهش اضطراب و استرس به کار میرود اما نتیجه آن برعکس است. چرا که نشخوار ذهنی با افکار منطقی و هدفمند تفاوتهایی دارد و در آن فرد بیشتر به قضاوت خود یا دیگران و مکالمههای درونی میپردازد که با طرح پرسشهای چرایی مانند «چرا این بلا سر من آمد»، «چرا در آن زمان واکنش مناسبی نشان ندادم»، «چرا او چنین واکنشی نشان داد» و... همراه است.
طرح چنین پرسشهایی نه تنها شما را به راه حل نزدیک نمیکند بلکه وقتی برای رسیدن به جواب تلاش میکنید به پاسخ قانع کنندهای نمیرسید که باعث درماندگی، کلافه شدن یا اضطراب بیشتری میشود یا به این نتیجه میرسید که مقصر آن خودتان هستید. همچنین باعث تمرکز ذهن بر روی اتفاقات منفی شده و فرد گذشته را تلختر، حال را تاریکتر و آینده را ناامیدانهتر میبیند.
رابطههای فردی بستری مناسب برای رشد نشخوار ذهنی هستند و به همین دلیل بانوان (که به روابط خود بیشتر اهمیت میدهند) بیشتر دچار نشخوار ذهنی میشوند. معمولا روابط تقریبا گنگ هستند و شما هیچگاه نمیتوانید از احساس یا نظرات دیگران اطمینان حاصل کنید.
در فرایند نشخوار ذهنی افکار منفی که در ناخودآگاه ذهن وجود دارند، مانند تجارب تلخ گذشته یا شکستها و بحثها و... باعث ایجاد فکرهای منفی و طرح پرسشها، قضاوت کردن یا دیگر امور بی تاثیر در جهت حل مشکل میشوند اما وقتی افراد موفق نمیشوند سعی میکنند دوباره صورت مسئله را پاک کنند. بدین ترتیب افکار به بخش ناخوداگاه ذهن فرستاده میشوند و این چرخه تکرار میشود. جهت آشنایی با تاثیرات، دلایل و درمان نشخوار ذهنی در ادامه همراه ما باشید.
نشخوار ذهنی یک اختلال روانی محسوب نمیشود اما در صورت کنترل نشدن، میتواند تاثیرات منفی بسیاری بر روی زندگی افراد داشته باشد. برخی از مشکلاتی که ممکن است به دلیل نشخوار ذهنی اتفاق بیفتند عبارتند از:
• اضطراب
نشخوار ذهنی پاسخی به مشکلات و اضطرابهاست اما چون این افکار ناکارآمد هستند و حل مسئله را همراه ندارند بیشتر باعث بروز اختلالاتی مانند اضطراب میشوند. نشخوار ذهنی میتواند فکر کردن بیش از حد به تجربیات آزاردهنده گذشته، مسائل زمان حال یا استرس و نگرانی آینده باشد. به همین دلیل مشکلات بسیاری از جمله اضطراب ایجاد میشوند شود. توجه کنید اضطراب نیز زمینهساز بیماریهای دیگری میشود.
• دور شدن از حل مسئله
هنگامی که بیشترین تمرکز خود را روی قضاوت خود و افکارمان باشد یا مدام به دنبال دلیل اتفاقات بگردیم دیگر وقتی برای طرح راهحل مشکلات نمیماند. البته منظور ما این نیست که دلیل اتفاقات اصلا مهم نیستند اما در نشخوار ذهنی به طور وسواس گونهای تمرکز افراد بر روی بعد منفی اتفاقات و دلایل آنهاست که باعث از دست دادن مهارت حل مسائل میشود.
• افسردگی
همانطور که گفته شود با وجود اینکه نشخوار ذهنی اختلال روانی به حساب نمیآید، اما ممکن است باعث بوجود آمدن اختلالات روانی و روانتنی شود. از جمله این اختلالات دچار شدن به افسردگی است که به دلیل درماندگی ناشی از پیدا نکردن جواب، تمرکز بر روی اتفاقات منفی گذشته، نگرش منفی نسبت به زمان حال و... اتفاق میافتد.
افزایش میزان آگاهی از روح خود
روح شما کاملاً امن و مملو از احترام به خود است، اما زندگی در جهان ناامن و تجربههایی که به روح شما صدمه وارد میکنند، میتوانند ارتباط شما با روحتان را قطع کنند و اعتماد به نفس ذاتی شما را پنهان کنند و همچنین باعث شوند که در این جهان خطیر، احساس ترس و تهدید به شما دست دهد که در این میان، باید با روح خود ارتباطی مجدد برقرار کنید و از آن به صورت کامل آگاه شوید، زیرا هرچه آگاهی شما عمیقتر باشد، اعتماد به نفس شما نیز عمیقتر خواهد شد.
باید از اعتماد به نفس خود مطمئن شوید و به این پدیده درونی اعتماد کامل داشته باشید، اما برای رسیدن به آن باید با روح خود ارتباط برقرار کنید، چرا که با برقراری ارتباط با روح خود از طریق مطالعه، دعا، کارهای خوب و ... میتوانید از اعتماد به نفس ذاتی روح خود انرژی کسب کنید.
ایجاد تغییر در کارهای روزمره
گاهی اوقات که نمیتوانید به عمیقترین نقطه وجود خود دست پیدا کنید، باید پوستههای خارجی را که انرژی درونیتان را پنهان میکنند، از بین ببرید که از نظر روانشناسی، تغییر رفتاری نامیده میشود، چرا که یک تغییر بیرونی باعث به وجود آمدن یک تغییر درونی خواهد شد.
برای این کار هم تنها لازم است برنامههای معمول روزانه خود را تغییر دهید و با این کار خواهید دید که این تغییرات، به نوبه خود باعث عوض شدن روحیه و حالات درونی شما خواهند شد.
تظاهر کردن زیاد برای دستیابی به واقعیت
یکی از راههایی که میتوان تغییراتی را در کارهای روزمره خود ایجاد کرد، تظاهر کردن به آن تغییرات است؛ حتی در زمانهایی که حوصله آن کار را ندارید، آن را در خلال کارهای روزمره خود قرار دهید و به اتفاق افتادن آنها امید داشته باشید، اما باید بدانید که همه کارهای خود را با اعتماد به نفس انجام دهید، حتی زمانی که چنین احساسی ندارید.
با این وجود، اشتباه نکنید، چون شما به خودتان دروغ نمیگویید، بلکه از احساس و باورهای محدودکننده خود فراتر رفتهاید که به نوبه خود پتانسیل درونی شما را آزاد خواهد کرد.
جستجو برای حمایت
حمایت همسالان و اعضای خانواده، عاملی مهم در کسب اعتماد به نفس است، چرا که از اوایل کودکی، حمایتی که از والدین دریافت میکنید یا حتی اگر از طرف پدر و مادر حمایتی نمیشوید، به صورت مستقیم، بر میزان اعتماد به نفس شما تأثیر میگذارد. وقتی کودک مورد تأیید و تشویق قرار میگیرد، شجاعت کسب میکند و میآموزد به خودش اعتماد داشته باشد؛ به همین دلیل هنگامی که کودک اطراف خود را کاوش میکند، به این دقت کنید که چگونه به دنبال تأیید والدین و بزرگسالان است.
این روند در مورد بزرگسالان هم صدق میکند، چرا که حتی اگر کودکی شما منجر به از بین رفتن اعتماد به نفس شما شده است، همیشه این امید وجود دارد که بتوانید آن را دوباره کسب کنید و برای این کار، تنها کافی است به دنبال حمایت از طرف دوستان و مربیان خود باشید.
تعامل با افراد دارای اعتماد به نفس
راه قدرتمند دیگر برای ایجاد اعتماد به نفس رفتاری، این است که در کنار افراد با اعتماد به نفس باشید، چرا که اعتماد به نفس مسری است و گذراندن وقت با افرادی که این ویژگی را در خود دارند، اعتماد به نفس درونی شما را پرورش میدهد؛ درست همان گونه که تعامل با افراد بی اعتماد به نفس باعث بالا رفتن حس ناامنی در شما میشود.
انتقال اعتماد به نفس به دیگران
انتقال اعتماد به نفس به دیگران مانند یک آینه عمل میکند و همان اعتماد به نفس را دوباره به خودتان منتفل میکند. شما معمولاً به دیگران احساس خود را منتقل میکنید و همان چیزی را که هستید، پیشبینی میکنید و آنچه را که پیشبینی میکنید، هستید.
افراد با اعتماد به نفس و امنیت خاطر باعث میشوند دیگران نیز همین حس را داشته باشند و در عوض، افرادی با احساس امنیت پایین، باعث میشوند دیگران هم احساس تزلزل و ناامنی داشته باشند؛ پس شما میتوانید به دیگران کمک کنید تا اعتماد به نفس داشته باشند تا همین اعتماد به نفس دوباره به خودتان بازگردد.